جوامع مختلف تحت تاثیر تحولات بسیار عظیم علمی- تکنولوژیک به سمت جامعه اطلاعاتی یا جامعه شبکهای در حال حرکتاند. جامعه شبکهای، جامعهای است که ساختار آن متاثر از فناوری است. در جامعه شبکهای، جوامع با چالشهایی چون نابرابری اجتماعی، هویتهای جدید، تمایزپذیری و شالودهشکنی نهادهایی نظیر دولت، و فرصتهایی چون نقش اینترنت و شبکههای اجتماعی در پژوهش، خلاقیت، تعامل و همزیستی جهانی، شکلگیری هویت سیال و غیره رو به رو شدهاند. به نظر میرسد به علت وجود این چالشها انسجام اجتماعی و هویتی در جامعه اطلاعاتی و به خصوص در کشورهای در حال توسعه مانند ایران متزلزل شده است. فرایند جهانی شدن با گسترش قلمرو روابط زندگی اجتماعی دنیای اجتماعی افراد را بسیار بزرگتر میکند و احساس کنترلناپذیر شدن چنین دنیایی را در آنها بهوجود میآورد.
شبکههای اجتماعی مجازی به لحاظ عمومیت یافتن در میان کاربران و با گستره وسیع جغرافیایی در درون مرزهای ملی، تبدیل شدن به یک ارتباط خصوصی و شخصی و فارغ بودن از هر نوع کنترل از سوی مراجع قدرت، بهوسیلهای بیبدیل در عرصه ارتباطات تبدیل شدهاند و زمینههای تاثیرگذاری خارج از کنترل دولتها و نهادهای قدرت را در جوامع بهوجود آوردهاند.
مفهوم بحران هویت ناشی از شرایط جدید فضای دو جهانی شده کنونی است. از مهمترین عوامل بروز بحران هویت در جوامع فعلی، گسترش صنعت ارتباطات و بهویژه فضای مجازی اینرنت و شبکههای اجتماعی سایبری است. اینترنت و شبکههای اجتماعی که آزادترین محیطی است که بشر تا به امروز با آن مواجه بوده، منابع هویتساز سنتی و معمول در جوامع را تضعیف و کارکرد آنها را با دشواری رو بهرو کرده است. این بحران فقط به کشورهای جهان سوم و درحال توسعه محدود نبوده و نخواهد بود؛ بهطوری که در جهان امروز هیچ جامعهای نمیتواند ادعا کند که از تأثیرات ناشی از این بحران در امان خواهد بود.
هویتهای دینی و ملی در ایران امروز، هر یک به گونهای، با نوعی از بحران هویت مواجهاند. پژوهش حاضر در صدد پاسخ به این سوال: نسبت میان فضای مجازی شبکههای اجتماعی و بحران هویت اجتماعی چیست؟ همچنین بررس این مسئله است که هویتهای ملی و دینی در ایران امروز با چه نوع بحران هویتی مواجه هستند؟ تاثیر فضای مجازی شبکههای اجتماعی بر هویت در مفهوم گسترده خود بهرغم انکارناپذیر بودن آن، صرفاً در نوع، میزان و تأثیر مثبت یا منفی آن محل مناقشه نظری است و اینکه این تاثیر و تغییر هویت به چه نحو خواهد بود، هنوز پاسخ روشنی برای آن وجود ندارد. به نظر میرسد دوران کنونی، دوران بلاتکلیفی در فرجام این فرایند است. با این وصف، امکان دارد وقوع چندگانگی و شکافهای هویتی در درون جامعه ایران به نوعی از بحران هویت بینجامد. این مسئله در کشورهای دارای فناوریهای ضعیف ارتباطی کم قدرت، وضعیتی متفاوت دارد و این کشورها با تأثیرپذیری بیشتر و تأثیرگذاری کمتر، بیشتر در معرض بحران هویت قرار دارند.
فرضیه پژوهش حاضر نیز بر این اساس است که: شبکههای اجتماعی از طریق جهانیسازی شبکه ارتباط و تعاملات ناشی از آن، موجب تغییر در نظام ارزشی، هنجاری و نگرش نسل سوم، و زمینهساز بحران هویت در سطوح مختلف شده است. در پژوهش حاضر، از نظریات حوزه بحران، بحران هویت با تکیه بر نظریات لوسین پای[۴] و دیدگاه مانوئل کاستلز[۵]در مورد آثار گسترش فناوریهای نوین اطلاعاتی و ارتباطی بر زندگی اجتماعی استفاده شده است. روش مطالعه در این نوشتار، بهرهگیری از استدلالهای نظری و نیز متکی بر برخی شواهد تجربی از سایر تحقیقات صورت گرفته میباشد.