به خاطر داریم که به محض رسیدن اینترنت پرسرعت به کامپیوترهایمان، وسوسه عضویت در یکی از شبکههای تبادل فایل P2P (نظیر مورفیوس یا نپستر) هم به سراغمان آمد. اما نمیدانیم که با این کار، عملاً از یکی از ثمرات مهم وب۲ بهره میبریم. شاید آنچنان دقیق به خاطر نداشته باشیم که از چه زمانی، اما میدانیم که اکنون، وقتی عکسهایمان را از دوربین دیجیتالی به پیسی منتقل میکنیم، آنهایی که دوستداریم در تماشایشان با دیگران شریک شویم را روی یکی از سایتهای به اشتراکگذاری عکس میگذاریم و حتی بعضی از ما که ذوق بیشتری دارند، فتوبلاگی هم برای خود راه انداختهاند.
یادمان هست که زمانی که موج وبلاگنویسی به راه افتاد. یعنی همان زمانی که همگی به یکی از موجهای بلند وب۲ خیرهشده بودیم، تولد هر وبلاگ اتفاقی مهم بود. اما اکنون که به تخمین در هر ثانیه یک وبلاگ متولد میشود، آمدن آنها دیگر کسی را هیجانزده نمیکند. چون آن موج بلند کار خودش را کرده است و آنهایی را که میباید، به ساحل رسانده و اکنون در انتظار به ساحل رسیدن دیگران است.
حتی دیگر جستجو در گوگل، به کاری روزمره تبدیل شدهاست. وب سایت داشتن سازمانها، تشکلها، نشریات و بقیه موضوعی لازم و نهچندان مهم تلقی میشود و سفارش یا خرید اینترنتی با همه مشکلاتش، کسی را ذوقزده نمیکند.
همه اینها یعنی اینکه وب۲ آمده است و ما متوجه آمدنش نشدهایم. نه اینکه من ایرانی چون چند سالی با فناوری روز دنیا فاصله دارم، آمدنش را احساس نکردهام؛ نه! انبوهی و بسیاری از کاربران اینترنت در کل دنیا هم هنوز نمیدانند که در اتمسفر وب۲ نفس میکشند و رفتارشان مطابق با الگوهای وب۲ است.
حتی همین مفهوم هم بیش از یکی دو سال از عمرش نمیگذرد و شاید در برخی محافل، هنوز درباره تعریف آن اختلافنظر وجود دارد.
این مقدمه را گفتم تا به مقالهای اشاره کنم. در شماره چهاردهم ماهنامه شبکه (آبانماه ۱۳۸۰) مقاله کوتاه ولی مهمی را از فصلنامه Sun Journal تحت عنوان “شش چهره از وب” درج نمودیم. در آن مقاله که به قلم هلموت برادا، مدیر فناوری شرکت سانمایکروسیستمز نگاشته شده بود، برای وب شش چهره ترسیم شده بود. در آنجا آمده بود که چهرههای گوناگون وب را نخستینبار Bill Joy در شرکت سان مطرح کرده است و در ادامه این چهرهها را این چنین تقسیمبندی نموده بود:
– وب سنتی یا وب نزدیک: همان وبی که میشناسیم و با آن به طور روزمره سروکار داریم. بهطور معمول نیز برای کار با این وب نیازی به نصب نرمافزارهای اضافی نیست.
– وب سرگرمکننده یا وب راهدور: با این وب میتوان به محتوای دیداری و شنیداری دسترسی داشت که به زودی آنها روی ساعتهای مچی، PDA ها و تلفنهای همراه نیز خواهند آمد.
– وب فراگیر یا وب ابزاری: در این وب ماشینها با زبان مشترک جاوا با یکدیگر صحبت میکنند و کلیه ادوات در یک محیط ارتباطی با یکدیگر تعامل مینمایند. هوشمندی زیادی در ادوات متصل به این وب دیده میشود و اغلب دستگاهها خود تنظیم هستند.
– وب برای تجارت الکترونیکی: وبی که دارای ترافیک دادهای زیادی است و مبادلات مالی و سفارشها را انجام میدهد.
– وب پیرامونی: ارتباطدهنده شما با ایمیل و وبسایتهایی که با آنها به طور روزمره کار دارید.
– وب صوتی: این وب توانایی آمیختن و یکپارچه شدن با سرویسهای درخواستی را دارد.
صرفنظر از تحلیل دقیقی که در این مقاله درباره کاربردهای وب صورت گرفته، نکته ظریف، نتیجهگیری انتهایی مطلب است؛ مطلبی که در سال ۲۰۰۱ منتشر شده است، در زمانی که هنوز نه بحثی از وب۲ بوده و نه شرکتهای بزرگ به تغییر تدریجی فعالیتهایشان پی برده بودند. در این مقاله شرکت سان توصیه کرده بود که: چهرههای ششگانه وب در واقع بذر ایجاد تفکری جدید در استفاده از فناوری و خدمات هستند. همه این وبها مبتنی بر “سرویس” هستند نه “فناوری”. یعنی فناوری بدون در نظر گرفتن خدمات و سرویس روی آن، ارزش چندانی ندارد.
در جای دیگری هم تأکید شده بود که حجم انبوهی از کامپیوترهای سرویسدهنده، محیطهای شبکهای یا ادوات ارتباطی صوتی با کیفیت بالا، تنها وقتی با ارزش هستند که مردم آنها را مفید، قابل استفاده و ساده بیابند.
شرکتها باید این موضوع را درککنند که امروزه باید برمبنای نیازها و خواستههای مشتریان حرکت نمود. شرکتی که بدون نوآوری صرفاً به ارائه راهحلهای فنی بسیارعالی میپردازد، نباید به جذب مشتریان امیدی داشته باشد.
این توصیه ارزشمند که امروزه به یکی از بدیهیات تبدیل شدهاست، یکی از پایههای اساسی وب۲ را تشکیلمیدهد. “خدمترسانی” یکی از کلیدهای طلایی موفقیت است که شرکتی مانند گوگل آن را خیلی زود پیدا کرد و به همین سبب به یکی از نمادهای وب ۲ بدل شده است.
گوگل از ابتدا به عنوان یک سرویس جستجو عرضه شد. هیچگاه به تنهایی فروخته نشد و بابت ارائه خدمات پایهای وجهی دریافت نکرد، هیچ کاربری را ملزم به داشتن محیط یا سکوی خاصی ننمود و حتی وارد دعوای سورسباز و بسته هم نشد. گوگل چیزی جز سرویس نیست. اما سرویسدهی گوگل براساس چیزهایی است که همان کاربران سرویس گوگل ایجاد کردهاند. یعنی جستجو زمانی ثمربخش است که چیزی برای جستجو وجود داشتهباشد. درواقع گوگل بر پایگاهی از دادهها تکیه کرده است که دادههای آن متعلق به خودش نیست، بلکه فقط آنها را دستهبندی و علامتگذاری میکند.
از اینجا میخواهم به سخن آغازین بازگردم. وب ۲، همه ما را، بدون آنکه بدانیم یا حتی بخواهیم، از گیرندگی به دهندگی رسانده است. هر چه وب غنیتر باشد، نتایج جستجو در آن هم غنیتر خواهد بود. پس دادههای بیشتری بیاورید تا فرآوردههای بیشتری بگیرید.
توصیه میکنم توضیحات بیشتر درباره وب ۲ و مفهوم آن را در مقالات “وب۲ چیست؟” “شوق یک جهان نو” و “هفت مشخصه مهم وب۲” در شماره ۶۳ ماهنامه شبکه مطالعه کنید. به گمانم شما هم با من همداستان خواهید شد که همافزایی و استفاده از خرد جمعی، روح وب۲ را شکل داده است.